من به اندازه نا دیدن تو بیمارم
من به اندازه نادیدن تو بیمارم
و به شوق نگه ات شب همه شب بیدارم
ثانیه،روز،زمان،ساعت و من دل تنگم
دیگر از هر چه دروغ است و کلک بی زارم
خسته از هر چه که بی تو به سرانجام رسید
خسته از شعر و هر صحبت طوطی وارم
گرمی و حرم حضورت بدنم را سوزاند
نکند و خوابم و یارب نکند تب دارم
گرم صحبت شدم و هیچ نمی دانستم
ساعتی هست که هم صحبت این دیوارم
+ نوشته شده در جمعه سی ام فروردین ۱۳۹۲ ساعت 17:24 توسط ميرا
|